بازاریابی علمی است که برای موفقیت در آن باید صاحب ایده بود؛ ایده‌های جدید که بتوانند ما را یک قدم از رقبا جلوتر ببرند و به انتخاب اول مشتری تبدیل کنند. همان‌قدر که ایده‌پردازی در به موفقیت رساندن فعالیت‌های بازاریابی مهم و تأثیرگذار است، استفاده از ایده‌های افراد موفق در این رشته نیز حائز اهمیت است. در اینجا 5 ایده‌ی بازاریابی از افراد برجسته‌ی این حوزه را می‌خوانیم.
راجر انریکو، مدیرعامل و رئیس سابق پپسی
شرکت‌ها باید به جای تکیه بر توانایی‌های تجاری و تبلیغاتی و عملکرد مشابه با سایر شرکت‌ها، در محصولات خود تمایز ایجاد کنند. افرادی که در صنایع رقابتی مانند بازاریابی خود را از رقبا بهتر دانسته و این بهتر بودن را دلیل پیروزی خود می‌دانند، تنها خود را فریب می‌دهند.
دیوید بل، رئیس سابق گروه بازل
اندازه می‌تواند نقطه قوت و در عین حال نقطه ضعف شرکت‌ها باشد. مردم بر این باورند که شرکت‌های بزرگتر دانش بیشتری و در عین حل دسترسی محدودتری دارند. شرکت‌های بزرگ از نظر عامه‌ی مردم سرد، غیر انسانی، غیر واقعی و بسیار سازمانی هستند. به عبارت دیگر مصرف‌کننده از وجود این منابع آگاهی دارد، اما نمی‌داند که این منابع چه کاربردی دارد.

دون کینگزبورو، عامل موفقیت عروسک سخنگوی تدی راکسپین و بازی لیزر تگ
شرکت‌ها نمی‌توانند برای برخورداری از تمامی ایده‌های خوب موجود، همه‌ی افراد را در شرکت خود استخدام کنند. بنابراین شرکت‌ها باید با افرادی که بهترین ایده‌ها را دارند، آشنا شوند و کارهایی را که به بهترین نحو انجام می‌دهند، شناسایی کنند، اگر فرد دیگری ایده‌ی بهتری دارد، ایده‌ی او را بخرند و آن ایده را به موفقیت برسانند.

لزلی اچ وکسنر، مؤسس و مدیر عامل شرکت لیمیتد برندز
شرکت‌ها نمی‌توانند برای خلق ایده، از گروه‌های متمرکز استفاده کنند. شهری را بدون رستوران فست فود تصور کنید، اگر در این شهر از افراد بپرسید که کجا می‌توانید یک همبرگر بخرید،به شما آدرس رستوران‌های زنجیره‌ای هوارد جانسون را می دهند. این افراد هیچ وقت رستوران مک‌دونالد را ابداع نمی‌کنند.
گروه های متمرکز نمی توانند ایده محصولات جدید مطرح کنند،زیرا محصولات جدید خارج از چارچوب فکری برخی افراد هستند. بنابراین آنچه توسط این گروه ها ارائه می شود،تنها ارتقای مفاهیم موجود است وظیفه ایده پردازی بر عهده فرد خلاق و نوآور تیم است.  

جی.جفری کمپل، مدیرعامل برگر کینگ و رئیس سابق رستوران‌های پیلزبری
شرکت‌های امریکایی بزرگترین دشمن خود هستند و به مرور زمان به بروکراسی روی می‌آورند. بین اندازه‌ی شرکت و ارتباط آن با محیط بیرونی رابطه‌ی منفی وجود دارد. شرکت‌های بزرگ به بهانه مشغله بالا و حضور در جلسات، از ملاقات با مشتری اجتناب می‌کنند و به این ترتیب رابطه خود را با بازار از دست می‌دهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.