باتوجه به صعود 2 پله ای ایران در رتبه بندی فضای کسب وکار کشورهای جهان و کسب رتبه 130جهانی،
سهم دولت، بخش خصوصی، اتاق ها و نهادهای عمومی در بروز چالش های اخلاقی به چه اندازه است؟ چقدر بهبود رفتارهای اخلاقی در محیط کسب و کار منوط به تحقق حکمرانی خوب و بهبود رفتارهای اخلاقی دولت است؟ بازیگران محیط کسب وکار ایران یعنی نهادهای تنظیم مقررات، وزارتخانه های دولتی و نهادهای سیاستگذار چگونه می توانند در تسهیل اخلاقی کردن و مسئولانه عمل کردن بنگاه های اقتصادی عمل کنند؟
حداقل تعریفی که از مفهوم اخلاق کسب و کار وجود دارد این است که شرکت یا یک سازمان نسبت به تعهدات خود درست عمل نموده، در اینحال آن سازمان به اخلاق پایبند باشد. این در حالی است که در دنیا، ادبیات اخلاق کسبو کار مفهوم و گسترهی بسیار متفاوت و گستردهتری دارد. حاکمیت رفتار اخلاقی سهامداران در هیئت مدیره و رعایت اصول اخلاقی مدیران در برابر کارکنان، در برابر رعایت حقوق محیط زیست، در برابر رسانه ها و ذینفعان بیرونی بنگاه، در برابر زنجیره تامین و پیمانکاران، در برابر مشتریان و مصرف کنندگان و همروش با دولت و موارد دیگر، شکل واقعی گستره مفهومی اخلاق کسب و کار را نشان می دهند.
تأثیر و اهمیت اخلاق فردی، ویژگی های شخصی، صداقت و اعتماد بطور عام و اخلاق کسب وکار بطور خاص، بر افزایش کارایی توسعه اقتصادی و جلوگیری از فساد و رسوایی های اقتصادی و در نهایت تاثیرمنفی فساد اداری بر روابط کاری وغیره، غیرقابل انکار است اما متاسفانه علیرغم اهمیت آن تاکنون در بیشتر کشورهای توسعه نیافته، بصورت عملی، اجرایی و بررسی نشده است.
در کشورهای درحال توسعه، شخصیت افراد، ذهنیت و الگوهای رفتاری آنها باید متحول و در مسیر توسعه دچار اصلاح شود که مجموعه این تحولات باعث تربیت افرادی می شود که به بهترین وجه قادرند در جامعه ای پیچیده و در حال تحول بخوبی ایفای نقش کرده و جامعهای نوین بوجود آورند.
از ویژگی های ضروری برای سایر سطوح درجوامع در حال توسعه که متضمن تحول است، می توان به نکاتی مانند: تمایل به پیشرفت و نوآوری، انعطاف پذیری ذهنی، روحیه گروهی، مشارکت اجتماعی، مشارکت روانی، مشارکت اقتصادی، مشارکت ارتباطی، برتری فضائل و انگیزه های اجتماعی برانگیزه های فردی، ذهنیت آینده نگر، تحمل افکار، اندیشه ها و رفتارهای غیرمرسوم و مخالف، روحیه فردباوری به معنای دور شدن از تقدیر گرایی، اعتقاد به یادگیری به سبک اطلاعات تازه و بالا بردن آگاهی ها بطور مداوم، احساس مفید و موثر بودن، اعتقاد به فردیت و فردباوری، اتکا به نفس و استقلال در تصمیم گیری ها، همراه با عادت به مشورت و نظرخواهی، اعتقاد به نظام و ضوابط، همنوایی یا پیروی از هنجارها و ضوابط اجتماعی، زمان آگاهی، لازمه جامعه صنعتی است و بدون آن هیچ نوع عمل موثری ممکن نیست وقت شناسی یکی از وجوه آن است اشاره نمود.
شاخصه مطلوب اخلاق کسب و کار
فاکتورهای ضروری جهت رعایت اخلاق سازمانی و مدیریت انسانی، در محیط کسب وکار شامل موارد زیر است:
تعامل سالم وسازنده با دولت، انباشت سرمایه های اجتماعی، از قبیل حضور در مسئولیت های اجتماعی جامعه. تقویت بخش خصوصی، ازطریق توانمندسازی تشکل ها.
تقویت اقتصاد ملی، از دریچه ی بنگاه داری، توسعه منابع انسانی، ارتقاء بهره وری و حفظ محیط زیست و در نهایت خدمت به توسعه پایدار، شایسته سالاری، خرد جمعی، مسئولیت پذیری، یادگیری مستمر، احترام به باورها و ارزش های دیگران، تصمیمگیری بر مبنای اطلاعات، تحقیق و پژوهش وغیره از دیگر شاخص های مطلوب کسب و کار توسط فعالان اقتصادی است.
راهکارهای مهم دستیابی به این اهداف عبارت است از:
1. تاسیس بانک اطلاعاتی کارنامه مدیران و به روز کردن آن.
2. تهیه و تنظیم شاخص های استاندارد مدیریتی پیشرفته دنیا.
3. تصویب قانون اجرایی انتخاب مدیران دولتی در سطوح مختلف.
4. اعمال ترتیبات منتهی برای افرادی که شایستگی لازم را برای تصدی مسئولیتی ندارند ولی قبول مسئولیت می نمایند.
5. اعمال ترتیبات تشویقی برای افراد شایسته ای که در انجام مسئولیت خود موفق عمل کرده اند
راه هایی برای رفع ترس از فعالیت اقتصادی
ایجاد امنیت فکری و اجرایی برای تولید امروزه یکی از دغدغه های کلیه فعالین اقتصادی در کشور است. برای کاهش و رفع ترس و تهدیدهای موجود برای فعالان اقتصادی با هدف رسیدن به امنیت فکری و اجرایی می توان راهکارهای ذیل را مطرح نمود:
1. برای جلوگیری از اقدامات غیرقانونی توسط دولت باید دادگاه های تخصصی مستقل، کاردان و نهادهای داوری توانمند ایجاد شود. که همه در کشور مجبور به پیروی از آرای آنان باشند.
2. برای جلوگیری از محدود شدن دستیابی به منابع باید انحصارات و محدودیت های تعامل با دیگر کشورها لغو گردد.
3. برای جلوگیری از رقابت نامنصفانه باید کنترل دولتی قیمت ها حذف شود و کلیه امتیازهای نهادهای دولتی و شبه دولتی نسبت به بخش خصوصی لغو و نظارت قوی جایگزین آن گردد.
4. برای مصون ماندن از فساد اداری، باید شفافیت در مقررات و قوانین و وظایف سازمانهای اداری ایجاد شود و عدم پاسخگویی درست و عدم اطلاع رسانی کارگزاران جرم تلقی گردد.
5. رسانههای فراگیر باید ارزش تولید و نقش تولیدگران را در ایجاد رفاه، امنیت و بهروزی جامعه بشناساند و حمایت پیوسته و همه جانبه از تولید و تولیدگران را ترویج کنند.
6. انجمن های صنفی و حرفه ای مرتبط با تولید مورد حمایت جدی و بدون دخالت دولت قرار گیرند و نگاههای تخصصی آنان در تصمیمات کلان مورد استفاده قرار گرفته شود.
از نظر اجتماعی در جوامع اعمال هرگونه رفتار غیراخلاقی در تجارت، همانند سایر حوزهها، دامنه وسیعی از آسیبهای اجتماعی را به دنبال خواهد داشت که در نهایت آسیبهای آن به خود افراد آن جامعه نیز بازخواهد گشت.
قابل ذکر است مسئولانه و اخلاقی عمل کردن در همین فضای کنونی کشور هم ممکن است. اگر بنگاه های اقتصادی فعال موجود تصمیم بگیرند مسئولانه عمل کنند، در همین فضا هم می توانند در دراز مدت، به نتیجه مثبت برسند. امکان اخلاقی رفتار کردن در همین فضای رقابتی هم وجود دارد اما اگر دولت و نهادهای نظارتی برای بنگاه های اقتصادی که مسئولانه عمل نمی کنند جریم های در نظر نگیرد و قدرت نظارتی خود را گسترده تر و موثرتر کند، بطور قطع بنگاه های بیشتری به این فکر می افتادند که مسئولانه رفتار کنند و در کوتاه مدت هم بنگاه هایی که احساس مسئولیت می کنند در رقابت با بنگاه های غیر مسئول عقب نخواهد ماند.
یکی از مشکلات تخصیص منابع بانکی به پروژه های صدر در صد غیر اقتصادی است که البته هنوز برای حل آن و مشکلاتی از این دست دیر نشده و در جامعه باید شفاف سازی کرد. امروز هم هم دولت و هم مردم باید در عملکردشان اصل شفاف سازی را مد نظر داشته باشند. باید یک اعتماد دو طرفه بین مردم و دولت برقرار شود تا این مسئله به بازار کسب و کار هم سرایت کند و همه اینها بدون اجرای دقیق قانون برای همگان در کشور میسر نخواهد شد.
نهادینه شدن رعایت اخلاق کسب و کار و تهیه زیرساخت های لازم برای برای رعایت بیشتر در جامعه باید توسط دولت فراهم شود و از رفتار مسئولانه حمایت کنند. برای مثال حسابداران در صورت گزارش تخلف بنگاه های کشور براحتی علاوه بر حذف از بازار مورد بازخواست بسیاری از نهادهای محیط کسب و کار قرار می گیرند و مسئولانه عمل کردن، هزینه های بسیاری چه برای بنگاه ها و چه برای افراد در پی دارد!
اینکه تجارت و اقتصاد باید در مسیر درست حرکت کند، دلیلی برای بیان بُعد اخلاقی در قلمرو تجارت و اقتصاد است. در این راه جوامع نه تنها رفتار اخلاقی، بلکه تفکّر و نظریه اخلاقی یا اخلاق اقتصادی و تجاری با چالشهای ناشناختهای روبهرو است. هرچه در فرایند جهانی شدن بیشتر پیش میرویم، چالشهای عملی و نظری در کسب و کار بیشتر و پیچیدهتر بروز میکند. اهمیت تصمیمگیری افزایش مییابد و این نشان میدهد که اخلاق کسب و کار به عنوان یک رشته علمی، نیازمند شبکهسازی و جهانیشدن است تا بهتر بتواند رهنمودهای اخلاقی را برای انجام عمل تجاری طرح کند.
اخلاق کسب و کار، میدانی زنده و پویا است و بشدت نه تنها به عوامل اقتصادی، بلکه به دگرگونی های سیاسی و رشد آگاهی از جنگِ ارزشها و تقاضای محیطی و اخلاقی وابسته است. هر منطقه و کشوری در جهان تاریخ اخلاق کسب و کار خودش را دارد. برخی کشورها مثل امریکا و کانادا با نگاه علمی سابقه بیشتری طی 25 سال گذشته را داشتند. برخی دیگر مانند چین و افریقای جنوبی جدیدالورود هستند. البتّه چنین نگرشی معنایش درک خاصی از اخلاق اقتصادی است و به این معنا نیست که مسائل اخلاقی در کسب و کار و اقتصاد در مناطق خاصی وجود نداشته یا پیشتر به آن پرداخته نشده است.
از موارد متعدد خاص اخلاق کسب و کار که در گزارش های گوناگون کسب وکار در کشور به آنها بیشتر اشاره شده می توان به مواردی از قبیل ارتشا، فساد اداری، مدیریت جامعه و مسؤولیت پذیری اشاره کرد. به نظر می رسد همزمان با جهانی شدن اقتصاد و ورود به بازارهای جهانی ارتشا و فساد اداری درصورت عدم کنترل بیشتر می شود بنابراین مدیریت فرایند نابودی این فساد از مهمترین چالش های امروز بسیاری از کشورهاست. چون ارتشا بر روابط کاری ( سطح میانی) تصمیم گیرندگان فردی ( سطح خرد) و همه اقتصاد ( در سطح کلان) تاثیر می گذارد.
در شرایط حال حاضر تربیت نسل جدیدی از رهبران اقتصادی نقش موثری در بهبود فضای کسب و کار خواهد داشت. اخلاق کسب و کار موضوعی است که با گسترش آگاهی در جامعه با کمک رسانه ها و فناوری های نو توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. برای فهم بنیادین اخلاق کسب و کار یکی از راه های مفید اندیشه در مورد مدل های اخلاقی کلیدی است که می توانند توصیف کننده خوبی از انواع مختلف اخلاق مدیریت در جهان واقعی کسب و کار باشند. مدیران در جامعه باید به اثرات مثبت اخلاق در کسب و کار آشنایی داشته باشند.
در این باره می توان دو نوع مدیریت را طرح کرد:
1.مدیریت غیراخلاقی که نه تنها عاری از اصول و انگاره های اخلاقی است بلکه موضعی فعال و مخالف با اخلاق هم دارد. این مدل انگیزه های مدیران را خودخواهانه می بیند و مدیر بطور عمده به کسب منفعت خود و سازمانش اهمیت می دهد.
2.مدیریت اخلاقی که بالاترین تطبیق با رفتارها و استاندارهای کاری در جوامع پیشرفته را دارد. هرچند نمی توانیم میزان این تطبیق را تعیین کنیم اما این شیوه اخلاق را مبنا قرار داده و بر هنجارهای اخلاقی و استاندارهای حرفه ای، انگیزه ها، اهداء، جهت گیری قانونی و استراتژی های عملیاتی متمرکز است. مدیریت اخلاقی موفقیت را تنها درچارچوب مفاهیم اخلاقی معنادار دنبال می کند. بنابراین انگیزه های مدیر در این شیوه عدالت و انصاف و دیگرخواهی است. اهداف سازمانی در این مدیریت هم سودآوری را دنبال می کند اما تنها با ملاحظهی اطاعت از قانون و حساسیت نسبت به آن و مسئولیت پذیری نسبت به استاندارهای اخلاقی. مدیریت اخلاقی براساس علاقه به درست عمل کردن، حفظ منافع عمومی، ترویج شخصیت اخلاقی قدرتمند و در نهایت کنترل هزینه با تصمیم گیری های درست و مبتنی بر اصول تغییرناپذیر و غیر سلیقه ای به ثمر می رسد.